جدول جو
جدول جو

معنی گونی باف - جستجوی لغت در جدول جو

گونی باف
که گونی بافد، کسی که گونی بافد، بافندۀ گونی، رجوع به گونی شود
لغت نامه دهخدا
گونی باف
کسی که گونی بافد
تصویری از گونی باف
تصویر گونی باف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل بافندۀ گونی، کار گونی باف،
محل بافتن گونی یا کار خانه گونی بافی
لغت نامه دهخدا
کار خانه گونی بافی کار خانه گونی بافی واقع در ایستگاه میان شاهی و ساری، خطشمال، 4هزارگزی شاهی، 338هزارگزی تهران، (مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ اَ)
آنکه طور بافد، و رجوع به توری شود
لغت نامه دهخدا
(گومْ)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان. واقع در 31000 گزی شمال باختر صحنه و 2000 گزی خاور شوسۀ کرمانشاه به سقز. کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، قلمستان و توتون و شغل اهالی زراعت است. اتومبیل به آنجا میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
که گوی بازد، که با گوی بازی کند، شخصی که چوگان و گوی بازی کند، (از برهان قاطع)، بازیگری را گویند که چند عدد گوی الوان در دست گرفته یک یک را بر هوا اندازد و بگیرد، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)،
نام روز نوزدهم از ماههای فلکی، (برهان قاطع) (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
آنکه موها را به هم ببافد، زن که موی سر خود یا دیگری را ببافد، موی بند، (یادداشت مؤلف)، و رجوع به موباف شود،
بندی که به وسیلۀ آن موها را بافند: سفّه، موی باف و موی بند زنان که بدان موی را پیوند کنند، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گونی بافی
تصویر گونی بافی
گوالبافی عمل و شغل گونی باف، محل و کارخانه گونی باف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوی باز
تصویر گوی باز
شخصی که چوگان و گوی بازی کند
فرهنگ لغت هوشیار